بابای غریب

وبلاگی برای حفظ قرآن

وبلاگی برای حفظ قرآن

تصمیم گرفتم در وبلاگ برنامه چهار گروه را ارسال کنم حفظمون روزان هست با دوره این کار را هدیه می کنم به امام عصر عجل الله تعالی فرجه

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

گروه A آیات 62-72 انفال

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ

دو شنبه 18 خرداد:

گروه 

حفظ آیات 62-72انفال

دوره جز4-5

تفسیر سوره :



دو شنبه 18 خرداد:

گروه A

حفظ آیات 62-72انفال

دوره جز4-5

تفسیر سوره :

 (آیه 62)- ولى با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار مى‏دهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمه‏اى براى ضربه غافلگیرانه‏اى قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ براى فراهم کردن نیروى بیشتر باشد از این موضوع نگرانى به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را مى‏کند و در همه حال پشتیبان توست» (وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ).

سابقه زندگى تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یارى خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).

 (آیه 63)- به علاوه این مؤمنان مخلصى که گرد تو را گرفته‏اند و از هیچ گونه فداکارى مضایقه ندارند قبلا مردمى از هم پراکنده و با یکدیگر دشمن بودند خداوند نور هدایت بر آنها پاشید «و در میان دلهاى آنها الفت ایجاد کرد» (وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).

سالیان دراز در میان طایفه اوس و خزرج در مدینه جنگ و خونریزى بود و هیچ کس باور نمى‏کرد روزى آنها دست دوستى و محبت به سوى هم دراز کنند ولى خداوند قادر متعال این کار را در پرتو اسلام و در سایه نزول قرآن انجام داد.

سپس اضافه مى‏کند فراهم ساختن این الفت و پیوند دلها از طرق مادى و عادى امکان پذیر نبود «اگر تمام آنچه را که در روى زمین است خرج مى‏کردى هیچ گاه نمى‏توانستى در میان دلهایشان الفت ایجاد کنى» (لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).

 «ولى این خدا بود که در میان آنها به وسیله ایمان الفت ایجاد کرد» (وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ).                       

 و در پایان آیه اضافه مى‏کند: «او توانا و حکیم است» (إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).

عزّت او ایجاب مى‏کند که هیچ کس را یاراى مقاومت در مقابل او نباشد و حکمتش سبب مى‏شود که همه کارهایش روى حساب باشد و لذا با برنامه حساب شده‏اى دلهاى پراکنده را متحد ساخت و در اختیار پیامبرش گذاشت تا نور هدایت اسلام را به وسیله آنها در همه جهان پخش کند.

 (آیه 64)- در این آیه براى تقویت روحیه پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و آله روى سخن را به او کرده، مى‏گوید: «اى پیامبر! خداوند و این مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند براى حمایت تو کافى هستند» و با کمک آنها مى‏توانى به هدف خود نائل شوى (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).

 (آیه 65)- منتظر برابرى قوا نباشید: در این آیه و آیه بعد نیز دستورات نظامى و احکام جهاد اسلامى تعقیب مى‏شود. نخست به رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که «اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن»! (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتالِ).

آیه فوق اهمیت تبلیغ و تقویت هر چه بیشتر روحیه سربازان را به عنوان یک دستور اسلامى روشن مى‏سازد.

و به دنبال آن دستور دومى مى‏دهد و مى‏گوید: «اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه مى‏کنند» (إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا).

و به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگى با دشمن در یک سطح مساوى قرار گیرند بلکه حتى اگر عدد آنها یک دهم نفرات دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است.

سپس اشاره به علت این حکم کرده، مى‏گوید: «این به خاطر آن است که دشمنان بى‏ایمان شما جمعیتى هستند که نمى‏فهمند» (بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ). 

 این تعلیل در آغاز عجیب و شگفت‏آور به نظر مى‏رسد که چه ارتباطى میان «آگاهى» و «پیروزى» یا «عدم آگاهى» و «شکست وجود دارد؟ ولى در واقع رابطه میان این دو بسیار نزدیک و محکم است چه این که مؤمنان، راه خود را به خوبى مى‏شناسند.

این مسیر روشن و این آگاهى، به آنان صبر و استقامت و پایمردى مى‏بخشد.

اما افراد بى‏ایمان و یا بت پرستان، درست نمى‏دانند براى چه مى‏جنگند؟

تنها روى یک عادت تقلید کورکورانه و یا تعصب خشک و بى‏منطق به دنبال این مکتب افتاده‏اند و این تاریکى راه و ناآگاهى از هدف اعصاب آنها را سست مى‏کند، و توان و استقامتشان را مى‏گیرد، و از آنها موجودى ضعیف مى‏سازد.

 (آیه 66)- اما به دنبال دستور سنگین فوق، خداوند آن را چند درجه تخفیف مى‏دهد و مى‏گوید: «هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست در میان شما افرادى ضعیف و سست هستند» (الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً).

سپس مى‏گوید: «در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه مى‏کنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا پیروز مى‏شوند» (فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ).

ولى در هر حال فراموش نکنید که «خداوند با صابران است» (وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ).

یعنى هنگامى که مسلمانان گرفتار ضعف و سستى شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده و ساخته نشده، بوده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است، ولى به هنگامى که افراد ساخته شده و ورزیده و قوى الایمان همانند بسیارى از رزمندگان بدر بوده باشند این نسبت تا ده برابر ترقى مى‏کند.

هر یک از این دو حکم مذکور در دو آیه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است.

 (آیه 67)- اسیران جنگى: در آیات گذشته قسمتهاى مهمى از احکام جهاد                       

 و درگیرى با دشمنان بیان شد، در اینجا با ذکر قسمتى از احکام اسراى جنگى این بحث تکمیل مى‏شود.

نخستین مطلب مهمى را که در این زمینه بیان مى‏کند، این است که مى‏گوید:

 «هیچ پیامبرى حق ندارد اسیران جنگى داشته باشد، تا به اندازه کافى جاى پاى خود را در زمین محکم کند و ضربه‏هاى کارى و اطمینان بخش بر پیکر دشمن وارد سازد» (ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ).

بنابراین گرفتن اسیر تنها در صورتى مجاز است که اطمینان کامل از پیروزى بر دشمن حاصل شود در غیر این صورت باید با ضربات قاطع و کوبنده و پى‏درپى قدرت و نیروى دشمن مهاجم را از کار بیاندازند. اما به محض حصول اطمینان از این موضوع، هدف انسانى ایجاب مى‏کند که دست از کشتن بر دارند و به اسیر کردن قناعت کنند.

سپس آن گروه را که بر خلاف این دستور رفتار کردند مورد ملامت قرار داده و مى‏گوید: «شما تنها به فکر جنبه‏هاى مادى هستید و متاع ناپایدار دنیا را مى‏خواهید، در حالى که خداوند سراى جاویدان و سعادت همیشگى را براى شما مى‏خواهد» (تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ).

بنابراین نباید به خاطر منافع آنى و زود گذر، منافع مستمر آینده را به خطر افکند! و در پایان آیه مى‏فرماید: دستور فوق در واقع آمیخته‏اى از عزّت و پیروزى و حکمت و تدبیر است، چون از ناحیه خداوند صادر شده «و خداوند عزیز و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).

 (آیه 68)- در این آیه بار دیگر به ملامت و توبیخ کسانى که براى تأمین منافع زود گذر مادّى مصالح مهمّ اجتماعى را به خطر افکندند، پرداخته، مى‏گوید: «اگر فرمان سابق خدا نبود عذاب و کیفر بزرگى به خاطر اسیرانى که گرفتید به شما مى‏رسید» (لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).

ولى همان گونه که در آیات دیگر قرآن تصریح شده، سنّت پروردگار این است که نخست احکام را تبیین مى‏کند سپس متخلّفین را کیفر مى‏دهد.

                       

 (آیه 69)- در این آیه اشاره به یکى دیگر از احکام اسیران جنگى و آن مسأله گرفتن «فداء» شده است.

بعد از پایان جنگ بدر و گرفتن اسیران جنگى گروه انصار به پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کردند ما هفتاد نفر را کشته و هفتاد نفر را اسیر کردیم و اینها از قبیله تو و اسیران تواند، آنها را به ما ببخش تا در برابر آزادى آنها «فداء» بگیریم (پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در انتظار نزول وحى آسمانى در این باره بود) آیه نازل شد و اجازه گرفتن «فداء» در مقابل آزادى اسیران داد.

به هر حال آیه مورد بحث به مسلمانان اجازه مى‏دهد که از این غنیمت جنگى (یعنى مبلغى را که در برابر آزادى اسیران مى‏گرفتند) استفاده کنند و مى‏گوید: «از آنچه به غنیمت گرفته‏اید، حلال و پاکیزه بخورید و بهره گیرید» (فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً).

این جمله ممکن است معنى وسیعى داشته باشد، و علاوه بر موضوع «فداء» سایر غنایم را نیز شامل شود.

سپس به آنها دستور مى‏دهد که: «تقوا را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ).

اشاره به این که مباح بودن این گونه غنایم نباید سبب شود که هدف مجاهدین در میدان جهاد جمع غنیمت و یا گرفتن اسیر به خاطر «فداء» باشد. و اگر در گذشته چنین نیات زشتى در دل داشتند، بیرون کنند.

در پایان آیه نسبت به گذشته وعده عفو و آمرزش داده، مى‏گوید: «خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

 (آیه 70)- مسأله مهمى که در مورد اسیران جنگى وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست.

لذا در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که اسیران را با بیان دلگرم کننده‏اى به سوى ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند، مى‏گوید: «اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما خیر و نیکى بداند                        

 بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما مى‏بخشد» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْرى‏ إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ).

منظور از کلمه «خَیْراً» در جمله اول همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از آن در جمله بعد پاداشهاى مادى و معنوى است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها مى‏شود.

علاوه بر این پاداشها لطف دیگرى نیز در باره شما کرده «و گناهانى را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، مى‏بخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

 (آیه 71)- و از آنجا که ممکن بود بعضى از اسیران از این برنامه سوء استفاده کنند و با اظهار اسلام به قصد خیانت و انتقامجویى در صفوف مسلمانان درآیند، در این آیه هم به آنها اخطار مى‏کند، و هم به مسلمانان هشدار مى‏دهد و مى‏گوید:

 «و اگر بخواهند به تو خیانت کنند چیز تازه‏اى نیست، آنها پیش از این هم به خدا خیانت کردند» (وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ).

چه خیانتى از این بالاتر که نداى فطرت را نشنیده گرفته و حکم عقل را پشت سر انداختند، و براى خدا شریک و شبیه قائل شدند.

ولى اینها نباید فراموش کنند که: «خداوند تو و یارانت را بر آنها پیروز کرد» (فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ).

در آینده نیز اگر راه خیانت را بپویند به پیروزى نخواهند رسید.

خداوند از نیات آنها آگاه است و دستوراتى را که در باره اسیران داده است بر طبق حکمت مى‏باشد، زیرا «خداوند علیم و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).

 (آیه 72)- چهار گروه مختلف: سلسله آیات (72- 75) که آخرین فصل سوره انفال است بحثى را در باره «مهاجرین» و «انصار» و گروههاى دیگر مسلمین و ارزش وجودى هر یک از آنان، مطرح کرده و بحثهاى گذشته پیرامون جهاد و مجاهدان را بدین وسیله تکمیل مى‏کند.

در این آیات سخن از پنج گروه که چهار گروه آن از مسلمانان و یک گروه از                       

 غیر مسلمانانند به میان آمده است: آن چهار گروه عبارتند از:

1- مهاجرین نخستین.

2- انصار و یاران مدینه.

3- آنها که ایمان آوردند ولى مهاجرت نکردند.

4- آنها که بعدا ایمان آوردند و به مهاجران پیوستند.

در این آیه مى‏گوید: «کسانى که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد نمودند و کسانى که پناه دادند و یارى کردند اولیاء و هم پیمان و مدافعان یکدیگرند» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ).

براى گروه نخست چهار صفت بیان کرده اول ایمان، دوم هجرت و سوم جهاد مالى و اقتصادى و چهارم جهاد با خون و جان خویش در راه خدا و در مورد «انصار» دو صفت ذکر شده نخست «ایواء» (پناه دادن) دوم یارى کردن.

در حقیقت این دو گروه در بافت جامعه اسلامى یکى به منزله «تار» و دیگرى به منزله «پود» بود و هیچ کدام از دیگرى بى‏نیاز نبود.

سپس به گروه سوم اشاره کرده، مى‏گوید: «و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند (و به جامعه نوین شما نپیوستند) هیچ گونه ولایت و تعهد و مسؤولیتى در برابر آنها نداریم تا اقدام به هجرت کنند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا).

و در جمله بعد تنها یک نوع حمایت و مسؤولیت را استثنا کرده و آن را در باره این گروه اثبات مى‏کند و مى‏گوید: «هرگاه این گروه (مؤمنان غیر مهاجر) از شما به خاطر حفظ دین و آئینشان یارى بطلبند (یعنى تحت فشار شدید دشمنان قرار گیرند) بر شما لازم است که به یارى آنها بشتابید» (وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ).

 «مگر زمانى که مخالفان آنها جمعیتى باشند که میان شما و آنان پیمان ترک مخاصمه بسته شده» (إِلَّا عَلى‏ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ).  

 و در پایان آیه براى رعایت حدود این مسؤولیتها و دقت در انجام این مقررات مى‏گوید: «و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بصیر و بیناست» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).

همه اعمال شما را مى‏بیند و از تلاشها و کوششها و مجاهدتها و احساس مسؤولیتها آگاه است، همچنین از بى‏اعتنایى و سستى و تنبلى و عدم احساس مسؤولیت در برابر این وظایف بزرگ با خبر مى‏باشد!.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۷
نجمه رضایی

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی